یادداشت | چه کسانی جنگ اقتصادی راه میاندازند
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، هدف از جنگ رویارویی مردم با حکومت است، حالا وقتی پای بازار به وسط کشیده شود و مسئله اقتصاد به عنوان مهمترین موضوع مسئله دعوا باشد، اوضاع کمکی متفاوت میشود.
در جنگ سخت حکومتها توان همراه کردن مردم را دارند و فضای اجتماعی متوجه ضررهای محتمل اقتصادی هست، اما در جنگ اقتصادی مسئله بر سر مدیریت حاکم بر اقتصاد و توان اجرایی برای مقابله با کارشکنیهای واضح جریانات خاص درون حکومت است تا پیکره اقتصادی جامعه را بر زمین بکوبند.
امام خمینی(ره) فرمودند: «داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایهداری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم میکنند، از ویژگیهای یک مجتهد جامع است.»
مقابله با جنگ اقتصادی چرا و چگونه
این آیه از قرآن کریم جنگ اقتصادی را معنا میکند: «هُمُ الَّذِینَ یقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَی مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّی ینْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَکنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یفْقَهُونَ» یعنی آنها هستند که میگویند: بر کسانی که نزد رسول خدایند انفاق مکنید تا پراکنده شوند در حالی که گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداست ولکن منافقان نمیفهمند.
جنگ اقتصادی بیشتر در جهت اهداف سیاسی و نظامی صورت میگیرد و فقیر کردن مردم یک کشور از طرفی و کم رونق کردن اقتصاد کشور هدف از سوی دیگر با تحریم و بازی ارزی محقق می شود. سرویسهای اطلاعاتی در دنیا نیز تلاش برای بیثبات سازی اقتصاد کشور هدف را همیشه در دستور کار قرار میدهند و برای این منظور نیروهایی را در بدنه اجتماعی و مدیریتی آن کشور تربیت و به کارگیری میکنند.
مسئولین اجرایی هر کشور نیازمند مقبولیت هستند و بازار مهمترین سنگ محک به شمار میرود. کاهش نرخ رشد اقتصادی به نارضایتی عمومی منجر شده که این مشکل به نوبه خود سبب تلاش برای جستجوی سپر بلای سیاسی شده است.[1]
نکته دیگر آن است که برای دولت آمریکا هدف گذاری در مقابله با دیگران در زمینه اقتصاد است. اقتصاد غنیمت ناچیزی نیست. بلکه طعمهای دندانگیر میباشد که ظهور قدرتهای دیگر از طرفی تمنای دست اندازی به این غنیمت را افزایش میدهد که این امر برای همه سودمند است.[2] این سخن از طرف یک نظریه پرداز مسائل سیاست خارجی آمریکا مطرح شده است، چرا که بنابر آمار جهانی بدهی آمریکا 20499486484 دلار در سال 2017 است که مدام در حال به روز شدن است.[3]
رقابت گوی رفاقت را میبرد
شرکتهای مهم اقتصادی نقش تأثیر گذاری را در جنگ اقتصادی ایفا میکنند و در این میان تبلیغات مهمترین مؤلفه است، به واقع مثلاً شرکتهای سازنده کفش ایرانی زمانی که درگیر تولید کفش مرغوب هستند، بایستی با تبلیغات سنگین گردونه را بگردانند. اگرچه بکهام ممکن است باشگاه فوتبال «منچستریونایتد» یا حتی «پوش اسپالیس» را رها کند، اما برایش دشوار است تعهدش را به ارزش ده میلیون پوند برای هفت سال به آدیداس – رقیب خونی نایک- زیر پا بگذارد.[4]
به عنوان مثال برای زوال و کوچکسازی شرکتهای راکفلر، دولت روزولت در نوامبر 1906 برابر قانون ضد تراست شرمن در دادگاه فدرال علیه راکفلر طرح دعوا کرد. مهلت شش ماهه دولت به استاندارد برای انحلال خود، موجب تجزیه آن شد و نهایتاً از دل آن شرکتهای اکسون[5]، موبیل[6]، شورون[7]، سوهایو[8] (که بعداً به شرکت وابسته BP در آمریکا تبدیل شد)، آموکو[9]، کونوکو[10]، آرکو[11]، سان[12] متولد شدند. در سال 2006 جمع فروش این شرکتها 936 میلیارد دلار که به عنوان شرکتی واحد ابعادی سه برابر بزرگترین شرکت بعد از خود داشتند و جمع فروششان از تولید ناخالص داخلی روسیه فراتر رفت.[13]
راکفلرها از هم گسسته و به هم پیوسته میشوند
البته در کتابهای دیگر هم به مسئله اشاره شده است، در آغاز قرن گذشته، نگرانیها در مورد حقوق انحصاری که اساس بسیاری از ثروت اندوزیهای آن زمان، مانند دارایی خانواده راکفلر بود، به قدری زیاد شد که در زمان تئودور روزولت رئیس جمهور انحصارستیز آمریکا انبوهی از قوانین وضع شد تا انحصارها از بین بروند و تداوم برخی از آنها نیز متوقف شد.[14]
همچنین در کتاب دیگری با اشاره به همین موضوع مسئله پیوند دوباره این شرکتها را مطرح میکند و مینویسد: واکنش اساسی و راهبردی شرکتهای خارجی در قبال شرایط مذکور اقدام به کاهش هزینهها، مشارکت در قراردادهای «بیع متقابل» و ادغام شرکتهای بزرگ بود، از جمله «اکسون» با «موبیل»، «بیپی» با «آماکو»، «شورون» با «تکزاکو» و «کوناکو» با «فیلیپ پترولیوم» در یکدیگر ادغام گردیدند.[15] در حال حاضر چیزی که حوزه جنگ اقتصادی جمهوری اسلامی را تهدید میکند، حضور این شرکتهای متفاوت در ساختاری نفتی ایران است.
«دفتر تروریسم و اطلاعات مالی»TFI با حدود 700 کارمند که از آن میتوان به «اتاق جنگ جدید آمریکا» یاد کرد، این نهاد امروز مسئولیت مبارزه با ایران را در حوزه جنگ اقتصادی بر عهده گرفته است. اسم این واحد که ریاست آن برعهده معاون وزیر خزانهداری است، در ظاهر گولزننده است. در این دفتر اطلاعات مالی تروریستها ردیابی و دنبال نمیشود. وظیفه آن طراحی و عملیاتی کردن سیاستها و استراتژیهای آمریکا علیه کشورهای متخاصم و به تعبیر آمریکاییها «سرکش»، با ابزارهای اقتصادی است.[16]
در میان اندیشکدهها میتوان به سابان سنتر، اندیشکده واشنگتن، بروکینگز، AEI یا امریکن اینترپرایز انیستیتو، بنگاه رند، مرکز مطالعات کنگره آمریکا و مرکز مطالعات شورای روابط خارجی آمریکا نام برد. اما مهمترین نهادی که میتوان برای بحث در حوزه جنگ اقتصادی یاد کرد مرکز TFI یا دفتر تروریسم و اطلاعات مالی یاد کرد.
محصول جنگ اقتصادی آمریکا علیه کشورهای مختلف در آسیا و منطقه چیزی نیست جز توسعه تحرکات اقتصادی رژیم صهیونیستی و نفوذ سیاسی در کشورهای مختلف از کنیا در آفریقا تا سوریه و لبنان و ... اما یونتان شیم، روزنامه نگار و نویسنده معروف صهیونیستی در مقالهای تحت عنوان «آغاز فروپاشی اسرائیل نزدیک است» در روزنامه معاریو انتقادات گستردهای را به دولت صهیونیستی وارد کرده است.[17] /882/ی702/س
علی اصغر سیاحت هویدا
منابع
[1] فرسایش قدرت نرم، جوزف نای، ص 64
[2] بازی بزرگان، فرید زکریا، ص 63
[3] http://www.usdebtclock.org/
[4] جهان باز، واقعیت جهانی شدن، فیلیپ لگرین، ص 174
[5] Exxon
[6] Mobil
[7] Chevron
[8] Sohio
[9] Amoco
[10] Conoco
[11] Arco
[12] Sun
[13] ابر طبقه، دیوید راتکاف، ص131
[14] بهای نابرابری، جوزف استگلیز ص81
[15] اعتیاد به نفت، تلاش بی پایان آمریکا برای امنیت انرژی، یان راتلج، ص 31
[16] http://kayhan.ir/fa/news/131419/1272
[17] عملیات روانی و رژیم صهیونیستی، حجت الله مرادی، ص 193